یارو نشسته
مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت !
مرده یه کم آش بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش !
فته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا
مرگ : نه اصلا راه نداره ! همه چی طبق برنامست ! طبق لیست من الان نوبت توئه
مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر . . .
مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره ! توی شربت ۲ تا قرص خواب خیلی قوی ریخت !
مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت . . .
مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست و منتظر شد تا مرگ بیدار شه . . .
مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت ، به خاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن
برچسبها: فرشته ی مرگ(طنز),
نوشته شده در پنج شنبه 30 آذر 1391 ساعت 8:28 نويسنده هستی